دختر زمستان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





جستجو






  امام حسین (ع) در نوشته های شهید چمران...   ...

خدايا ترا شكر مي‎كنم كه حسين را آفريدي.اي خداي حسين ترا شكر مي‎كنم كه راه پرافتخار شهادت را در جلوي پاي روندگان حق و حقيقت گذاشتي.

اي حسين، دلم گرفته و روحم پژمرده، در ميان طوفان حوادث كه همچون پر كاه ما را به اينطرف وآن طرف مي‎كشاند، مايوس و دردمند، فقط بر حسب وظيفه به مبارزه ادامه مي‎دهم، و گاهگاهي آنقدر زيرفشار روحي كوفته مي‎شوم كه براي فرار از درد وغم دست بدامان شهادت ميزنم تا ازميان اين گرداب وحشتناكي كه همه را وانقلاب را فروگرفته است لااقل گليم انساني خود را بيرون بكشم و اين عالم دون واين مدعيان دروغين را ترك كنم و با دامني پاك و كفني خونين بلقاء پروردگار نائل آيم …

اي حسين مقدس، روزگار درازي بود كه هر انقلابي را مقدس مي‎شمردم و نام او را با ياد تو توام مي‎كردم و قلب خود را مي‎گشودم و انقلابيون را و او را در قلب خود جاي مي‎دادم و به عشق تو او را دوست مي‎داشتم و بقداست تو او را مقدس مي‎شمردم و در راه كمك به او از هيچ فداكاري حتي بذل حيات و هستي خود دريغ نميكردم…

اما تجربه، درس بزرگ و تلخي به من داد كه اسلحه و كشتار و انقلاب و حتي شهادت بخودي خود نبايد مورد احترام و تقديس قرار گيرد. بلكه آنچه مهم است انسانيت، فداكاري در راه آرمان انسانها، غلبه بر خودخواهي و غرور و مصالح پست مادي و ايمان به ارزشهاي الهي است. مقاومت فلسطين براي ما به صورت بت درآمده بود و بي‎چون و چرا آنرا مي‎پذيرفتيم و مي‎پرستيديم و راهش را كارش را و توجيهاتش را قبول مي‎كرديم. اما دريافتم كه بيش از هر چيز انسانيت و ارزشهاي انساني و خدائي ارزش دارد ـ و هيچ چيز نمي‎تواند جاي آنرا بگيرد بايد انسان ساخت، بايد هدف را بر اساس سلسله ارزشها معين نمود و معيار سنجش را فقط و فقط بر مبناي انسانيت و ارزشهاي خدايي قرار داد .

اي حسين، امروز نيز ترا تقديس مي‎كنم، اما تقديسي عميق‎تر و پرشورتر كه تا ا عماق وجودم و تا آسمان روحم به تو عشق مي‎ورزد و ترا مي‎خواهد و ترا مي‎جويد.

اي حسين، دردمندم، دلشكسته‎ام، و احساس مي‎كنم كه جز تو و را ه تو داروئي ديگر تسكين بخش قلب سوزانم نيست …

اي حسين! در كربلا، تو يكايك شهدا را در آغوش مي‎كشيد، مي‎بوسيدي وداع مي‎كردي، آيا ممكن است،‌ هنگاميكه من نيز به خاك و خون خود مي غلطم، تو دست مهربان خود را بر قلب سوزان من بگذاري و عطش عشق مرا بتو و به خداي تو سيراب كني؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[سه شنبه 1397-02-04] [ 09:31:00 ق.ظ ]





  حلول ماه شعبان مبارک باد.   ...

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1397-01-29] [ 09:26:00 ق.ظ ]





  #اعمال روز آخر ماه رجب#   ...

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[سه شنبه 1397-01-28] [ 09:58:00 ق.ظ ]





  الهی...   ...

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 09:54:00 ق.ظ ]





  در پس کوچه های انتظار...   ...

خدا کند که بیاید مسافری که نیامد

و کوچه کوچه بنازم به عابری که نیامد

دوباره مثل گذشته تمام فاصله ها را

غزل غزل بنویسم به شاعری که نیامد

.

.

همیشه غربت اینجا فقط نصیب دل من

شریک غربت من کو؟ مهاجری که نیامد

به پلک پلک نگاهم دخیل خاطره بستم

و رو به پنجره کردم به زائری که نیامد

.

.

شکست بغض غرورم در انتظار عزیزی

دعا کنید بیاید مسافری که نیامد !

.

.

بی تو چگونه می شود از آسمان نوشت؟

از انعکاس ساده رنگین کمان نوشت؟

این یک حقیقت است که بی تو بهار من

باید چهار فصلِ زمان را خزان نوشت!

.

.

.

سید محمدجواد طباطبایی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[جمعه 1397-01-24] [ 03:43:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما