دختر زمستان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





جستجو






  السلام عليک يا مولانا يااباصالح المهدى(عج)   ...

تمام ظهور تو با گناه بستم

دروغ گفته ام آقا كه منتظر هستم

كسي به فكر شما نيست راست مي گويم

دعا براي تو بازيست راست مي گويم

اگرچه شهر براي شما چراغان است

براي كشتن تو نيزه هم فراوان است

من از سرودن شعر ظهور مي ترسم

دوباره بيعت و بعدش عبور مي ترسم

من از سياهي شب هاي تار مي گويم

من از خزان شدن اين بهار مي گويم

درون سينه ما عشق يخ زده آقا

تمام مزرعه هامان ملخ زده آقا

كسي كه با تو بماند به جانت آقا نيست

براي آمدن اين جمعه هم مهيّا نيست

ساحل چشم من از شوق به دريا زده است!

چشم بسته به سرش،موج تماشا زده است!

جمعه را سرمه كشيديم ،مگر برگردي!

با همان سيصد و فرسنگ نفر برگردي!

زندگي نيست ،ممات است تو را كم دارد!

ديدنت ارزش آواره شدن هم دارد!

از دل تنگ من ،آيا خبري هم داري؟

آشنا ،پشت سرت مختصري هم داري؟

منتي بر سر ما هم بگذاري ، بد نيست!

آه ،كم چشم به راهم بگذاري ،بد نيست!

نكند منتظر مردن مايي ،آقا؟

منتظرهات بميرند،ميايي آقا ؟

به نظر ميرسد اين فاصله ها كم شدني ست!

غير ممكن تر از اين خواسته ها هم شدني ست!

دارد از جاده صداي جرسي مي آيد!

مژده اي دل كه مسيحا نفسي مي آيد!

منجي ما به خداوند قسم آمدني ست!

يوسف گم شده ي اهل حرم آمدني ست!

در آن کرانه که دل با ستاره همزاد است

به من اجازه در اوج پر زدن داده است

در ان کرانه که همواره یک نفر آنجاست

که در پذیرش مهمان همیشه آماده است

در آن کرانه که خورشید پیش یک گنبد

بدون رنگ ز بازار حسن افتاده است

همیشه از تو سرودن چه سخت و شیرین است

شبیه تیشه زدن های سخت فرهاد است

سوال می کند از خود هنوز آهویی

که بین دام و نگاهت کدام صیاد است

دلم که دست خودم نیست این دل غمگین

همان دلی است که جامانده در گوهر شاد است

بدون فن غزل بی کنایه می گویم

دلم برای تو تنگ است شعر من ساده است

بیا که می شود از چشمت استعاره گرفت

ز آسمان نگاهت گل ستاره گرفت

بیا بیا که عقابان قفس گرفتارند

تمام آینه ها داغدار زنگارند

بیا که جهان بی تو عرصه تنفس نیست

مجال دیدن آفاق و سیر انفس نیست

حضور آب ز کام تو وام می گیرد

لب عطش ز لبت التیام می گیرد

هجوم عطر بهار از کف تو می جوشد

بیا که باغ به دست تو سبز می پوشد…

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[پنجشنبه 1396-11-26] [ 11:35:00 ب.ظ ]





  آقا دلم گرفته...   ...

آقا دلم گرفته…

تنها ترین امام زمین، مقتدای شهر تنها،

چه میکنی؟ تو کجایی؟ کجای شهر؟

وقتی کسی برای تو تب هم نمی کند

دیگر نسوز این همه آقا به پای شهر

تو گریه میکنی و صدایت نمی رسد

گم می شود صدای تو در خنده های شهر

تهمت، ریا و غیبت و رزق حرام و قتل

ای وای من چه می کشی از ماجرای شهر

دلخوش نکن به “ندبه”ی جمعه، خودت بیا

با این همه گناه نگیرد دعای شهر

اینجا کسی برای تو کاری نمی کند

فهمیده ام که خسته ای از ادعای شهر

گاه از نبودنت مثلا گریه می کنند

شرمنده ام! از این همه کذب و ادای شهر

هر روز دیده می شوی اما کسی تو را

نشناخت ای غریبه ترین آشِنای شهر

جمعه… غروب… گریه ی بی اختیار من…

آقا دلم گرفته شبیه هوای شهر…

فرزاد نظافتی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 11:04:00 ب.ظ ]





  جاى خالى ياس...   ...

 

               و… اینگونه ناجوانمردان آیه عصمت و نجابت راکشتند…

خانه زهرا(س) ازگلشنی به عزاتبدیل شد و زهرای مرا کشتند آنهم چه غریبانه، و اینک تنهاشدم درخانه دربسته ، بدون فاطمه(س) ودرفراق یارشهیدم، دخت نبی ام، دلم شده پاره پاره …

ریحانه نبی پر پر شد، جدایی افتاد میان شمع و گل و پروانه ومن ماندم غریب و تنها در مدینه …

آری بر دری که رسوالله گلبوسه میزد، خصم دون بالگد میزد…!

وبر آن دری که یتیمان چنگ میزد ، زادگان شیطان آتش میزد…!

وآن دری که ضریح زیارتی فرشتگان بود، اکنون پشت همین در بهانه خلقت ناله میزد و آنهنگام که رخساره ریحانه النبی نیلی شد، رخسار علی(ع) هم گلگون شد…!

وعاقبت خصم دون پست و زادگاه اهریمن حسنین را ازمادرجداکردند، یتیم کردند…

وآندم که اهل آسمان و زمین شدند گریان، کودتاگران سقیفه شدند خندان…

اینگونه شد که میبایست تنها دلیرمرتاریخ، بفرمان نبی (ص) سکوت اختیار کند، آندم که یاوری نداشته باشد.!!!

واینگونه شد که ناجوانمردان و منافقان مادری را جلوی دخارچهارساله اش زدند، آیه عصمت و نجابت را کشتند، دخترسروررسالت راپرپرکردندو درنهایت حجج الهی را ازمادرجداکردند…

غلامرضا شهریاری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1396-11-25] [ 12:53:00 ق.ظ ]





  مناجات شهید چمران: خدايا هرچه را دوست داشتم از من گرفتى...   ...

خدايا هرچه را دوست داشتم از من گرفتی، بهر چه دل بستم، دلم را شکستی، بهر چیز عشق ورزیدم آنرا زائل کردی، هر کجا قلبم آرامش یافت تو مضطرب و مشوش کردی، هر وقت دلم بجایی استقرار یافت تو آواره م کردی، هر زمان به چیزی امیدوار شدم تو امیدم را کور کردی…

تا به چیزی دل نبندم، و کسی را به جای تو نپرستم و در جایی استقرار نیابم و به جای تو محبوبی و معشوقی نگیرم و جز تو به کسی دیگر و جایی دیگر و نقطه ای دیگر آرامش نیابم و فقط تو را بخوانم و تو را بخواهم و تو را پرستش کنم و تو را بجویم…

ای درد اگر تو نماینده خدایی ،که برای آزمایش من قدم به زمین گذاشته ای تو را می پرستم، تو را در آغوش می کشم وهیچ گاه شکوه نمی کنم…

بگذار بند بند م از هم بگسلد ،هستی ام در آتش بسوزد و خاکسترم به باد سپرده شود باز هم صبر می کنم و خدای بزرگ را عاشقانه می پرستم.

ای خدا این آزمایش های دردناکی که فرا راه من قرار دادی، این شکنجه های کشنده ای که بر من روا داشته ای همه را می پذیرم.

خدایا با غم و درد انس گرفته ام، ای خدا، کودک که بودم از بلندای آسمان و ستارگان درخشنده لذت می بردم اما امروز از آسمان لذت می برم؛ زیرا اگر وسعت و عظمت آن از شدت درد روحی م نکاهد، دیگر خفه می شوم…

خدایا! تو را شكر میكنم كه با فقر آشنایم كردی تا رنج گرسنگان را بفهمم و فشار درونی نیازمندان را درك كنم.

خدایا! تو را شكر میكنم كه مرا با درد آشنا كردی تا درد دردمندان را لمس كنم، و به ارزش كیمیایی درد پی ببرم، و «ناخالصی»های وجودم را در آتش درد بسوزم، و خواستههای نفسانی خود را زیر كوه غم و درد بكوبم، و هنگام راه رفتن بر روی زمین و نفس كشیدن هوا، وجدانم آسوده و خاطرم آرام باشد تا به وجود خود پی ببرم و موجودیت خود را حس كنم…

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[سه شنبه 1396-11-24] [ 08:33:00 ب.ظ ]





  پیام مقام معظم رهبری به مناسبت حضور حماسی ملت در راهپیمایی 22 بهمن96   ...

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت عزیز و سربلند ایران!

امروز عزم و بصیرت شما حادثه‌ی بزرگ و خیره کننده‌ئی آفرید.

عظمت راه‌پیمائی امروز شما که به نظرِ محاسبه‌گرانِ دقیق، از سالهای پیش پرجمعیت‌تر و پرشورتر بود، پاسخ قاطع و دندان‌شکنی به بیگانگان و دشمنان و سست‌عهدان داد.

دشمن با تکیه بر تصوّر ناقص و باطل خود از ایران و ایرانی، همه‌ی توان و تلاش تبلیغی خود را بر این متمرکز کرده بود که 22 بهمن امسال را بی‌رونق و احیاناً به ضد خود تبدیل کند.

شما عملاً زنده و پویا بودن انقلاب را به رخ آنان کشیدید و پایبندی به آرمانهای امام راحل را با شعارهای خود و با حضور گرم خود، با صدای بلند فریاد کردید. نهیب ملت ایران دشمن را به عقب میراند و عزم راسخ او معادلات غلط آنان را به هم میریزد.

مسئولان کشور قدر این پدیده‌ی بی‌نظیر را بدانند و با استقامت کامل و روحیّه‌ی انقلابی و عمل جهادی به ملت عزیز خدمت و از آرمانهای انقلاب دفاع کنند. آینده متعلق به ملت بیدار و بصیر ماست، ما مسئولان باید بکوشیم از ملت عقب نمانیم.

ولا تهنوا و لاتحزنوا و انتم الأعلون ان کنتم مؤمنین

والسلام علیکم و رحمت الله

بیست و دوم بهمن 1396

سید علی خامنه‌ای

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 09:30:00 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما